ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تأثیر آیینهای کهن ایرانی بر آیین زرتشت به آیینها و عقاید اقوام ایرانیتبار و اقوام بومی فلات ایران در عصر مقدّم بر زرتشت و چگونگی تأثیرگذاری این آیینها بر نوآوری دینی آیین زرتشت میپردازد. ساکنین و اقوام بومی ایران، که قبل از ورود آریاییها در نقاط مختلف فلات ایران سکونت داشتند، دارای عقاید مهرپرستی بودند. احترام به گیاهان و درختان و بهطور کلی تمام رستنیها و جانوران سودمند برای جهان هستی، در میان ایرانیان رسم بودهاست. برای شناخت دین در ایران باستان میتوان به دو منبع اوستا و سنگنبشتههای هخامنشی استناد کرد.[۱] در اوستا چندینبار واژهٔ "ائیریه" به معنی آریایی تکرار شدهاست. "ائیریه" شکل باستانی ثبت شدهٔ واژهٔ "آریا"ست که برای اشاره به مجموعهٔ اقوام ایرانیتبار و هندیان بهکار میرود.
[۲]دین کهن اقوام ایرانیتبار برگرفته از عقاید کهنتر آریاییهاست که در آن عوامل طبیعی و روان مردگان اهمیت بسزایی داشتند. در طی تکامل این عقاید، هر یک از اجزای طبیعت، بهصورت خدایی درآمدهبود و بدینگونه خدایان بسیاری بر سرنوشت جهان فرمانروایی میکردند. در این رشته عقاید کهن آریاییها، دو دسته از خدایان وجود داشتند که به آنان اهوره (نیروهای نیک) و دیوه (نیروهای پلید) گفتهمیشد. در میان این اقوام این عقیده وجود داشت که در جهان دو آیین و قانون وجود دارد: ارته به معنی نظم و تقوا و دروغ به معنی آشوب. اقوامهندوایرانی در زمانی بسیار کهن، به خدا-پدری اعتقاد داشتند که با نام و صفتهای گوناگونی خوانده میشد. همهٔ خدایان چه اهوراها و چه دیوها، فرزندان او بودند، ولی خود او در امر آفرینش و امور جهان وظیفهای برعهده نداشت. این اندیشه در ایران با نام آیین زروانی معروف است.[۳] این آیین کهن هندوایرانی، در فلات ایران چندبار متحول شد. در مرحلهٔ نخست، دیوان از خدایی افتادند و به مظاهر نیروی شر تبدیل شدند. در مرحلهٔ بعد، یک ویژگی دیگر، یعنی وجودی با نام اهورامزدا در رأس جهان خدایان افزوده شد. اهورامزدا در نوشتههای هندیبه چشم نمیخورد. تحول سومی که در فلات ایران رخ داد، از اهمیت افتادن زروان در دین زرتشت بود.[۴]
زرتشت کیش کهن آریایی را از اساس تغییر داد. او ستایش ایزدان باستان را منع کرد و ستایشگرِ خدای یگانه، یعنی اهورامزدا گردید[۵] این تغییرات در بخش گاتهای اوستا به چشم میخورد. اما بخشهای دیگر اوستا (یشتها و یسنا) با اینکه اصول زرتشتی دارد، ولی یادآور آیین کهن آریاییها است. در این بخشها گروهی از ایزدان، فرشتگان و چهبسا دیوان، همان پروردگاران آریایی هستند که در بین ایرانیان و هندوان مشترک بودند.[۶] وندیداد یا کتاب شرایع و احکام مزدیسنان نیز بخش دیگری از اوستاست که برای شناخت و دریافت قسمتی از باورها و مذاهب پیش از زرتشت بکار میآید. این بخش یا به وسیله مغان یا با نظارت مستقیم آنان تدوین شدهاست. بیشتر عناوین و بندهایی که به عنوان اساس و رئوس دینی در وندیداد شمرده شدهاند، یا در دین اصیل زرتشت رد شده یا هیچ اشارهای دربارهشان نشدهاست. بنابراین، دین زرتشت را شاید بتوان با دو عنوان مختلف معرفی کرد: یکی آیین زرتشتو دیگری آیین مزدیسنا. آنچه به نام آیین زرتشت نامیده میشود، مجموعهای مطالب است که از گاهان و سرودهای خود زرتشت برمیآید. در مقابل، آنچه آیین مزدیسنا خوانده میشود، مطالب اوستایی و پهلوی و مفاهیم گاهانی است که به عقاید ایرانیان پیش از زرتشت، آمیخته است. در واقع، آیین مزدیسنا همان آیین کهن است که از صافی عقاید زرتشت گذشته، و تنها رنگ آن را پذیرفته و به عصر معاصر رسیدهاست و معمولاً از آن به عنوان اوستای نو یاد میکنند.[۷]
به سبب فقدان آگاهیهای تاریخی، هنوز نمیتوان از روی تفسیر و گزارش اوستا زمان و محل ظهور آیین زرتشت را به طور دقیق تعیین کرد یا از چگونگی گسترش آیین مزدیسنا در ایران باستان آگاه شد. در این موارد بحث و تردید بسیار است. در مورد اینکه از چه زمانی تبلیغ آیین زرتشت در ری (که پایگاه مرکزی مغان بود) شروع به رشد کرد، قرائن و شواهد روشنی موجود نیست. همچنین، با وجود دستاوردهای حاصل از علوم باستانشناسی، زبانشناسی تطبیقی، زبانشناسی تاریخی، مردمشناسی و تاریخ، هنوز در مورد مذهب هخامنشیاناختلاف نظر وجود دارد. در این ناآگاهی آثار نویسندگان یونانی و رومی، در به دست آوردن تصوری از جنبشهای مذهبی و دگرگونی و پیچیدگی و نوکیشی و دینآوری ایران باستان بسیار