ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به چهار دسته تقسیم میشوند:
1 - افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه
نه عشق و علاقه و ارادت را بر میانگیزند و نه عداوت و حسادت. در بین مردم راه میروند مثل این است که یک سنگ در میان مردم راه برود . این ، یک موجود ساقط و بی اثر است . همچون گوسفندی که نه دوست کسی است و نه دشمن کسی را.
2 - مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند
با همه میجوشند و گرم میگیرند و همه مردم از همه طبقات را مرید خود میکنند. وقتی هم که بمیرند مسلمان با زمزمشان میشوید و هندو بدن آنها را میسوزاند.
غالبا خیال میکنند که حسن خلق و لطف معاشرت و به اصطلاح امروز " اجتماعی بودن " همین است. اما این برای انسان هدفدار و مسلکی که فکر و ایدهای را در اجتماع تعقیب میکند و درباره منفعت خودش نمی اندیشد میسر نیست . چنین انسانی خواه ناخواه یک رو و قاطع و صریح است مگر آنکه منافق و دورو باشد . زیرا همه نمیتوانند یک نفر آدم را که هدفی را به طور جدی تعقیب میکند و خواه ناخواه با منافع بعضی از آنها تصادم پیدا میکند دوست داشته باشند .
اسلام نیز قانون محبت است . قرآن ، پیغمبر اکرم را رحمة للعالمین معرفی میکند. محبتی که قرآن دستور میدهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم ، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید. محبت آنست که با حقیقت توأم باشد . محبت منطقی و عاقلانه آن است که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص . بسا خیر رساندنها و محبت کردنها به افراد که عین شر رساندن و دشمنی کردن با اجتماع است.
3 - مردمی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند
دشمن سازند اما دوست ساز نیستند . اینها نیز افراد ناقصی هستند ، و این دلیل بر اینست که فاقد خصائل مثبت انسانی میباشند. وجود اینها سر تا سر تلخ است و برای همه هم تلخ است .
4 - مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه
هم دوست سازند و هم دشمن ساز ، هم موافق پرور و هم مخالف پرور .
گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت . افراد با شخصیت آنهائی هستند که جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد. البته قوت نیز مراتب دارد ، تا میرسد به جائی که دوستان مجذوب ، جان را فدا میکنند و در راه او از خود میگذرند و دشمنان هم آنقدر سرسخت میشوند که جان خود را در این راه از کف میدهند و تا آنجا قوت میگیرند که حتی بعد از مرگ قرنها جذب و دفعشان در روحها کارگر واقع میشود و سطح وسیعی را اشغال میکند .
البته صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتی قوی بودن جاذبه و دافعه برای اینکه شخصیت شخص قابل ستایش باشد کافی نیست. باید دید چه عناصری را جذب و چه عناصری را دفع میکنند. گاهی عناصر شریف و نجیب را جذب و عناصر پلید و خبیث را دفع میکنند و گاهی برعکس است . لهذا دوستان و دشمنان ، مجذوبین و مطرودین هر کسی دلیل قاطعی بر ماهیت اوست .
علی شخصیت دو نیروئی
علی از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه ، و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است . شاید در تمام قرون و اعصار ، جاذبه و دافعهای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی پیدا نکنیم. از مرگ علی سالیان بلکه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو میافکند و چشمها را به سوی خویش خیره میسازد. پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان جمعیتهای زیادی به جرم دوستی او در سختترین شکنجهها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی کوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند
شسته است ، او از بالای دار فریاد بر میآورد که بیائید از علی برایتان بگویم . مردم از اطراف برای شنیدن سخنان میثم هجوم آوردند . حکومت قدارهبند اموی که منافع خود را در خطر میبیند دستور میدهد که بر دهانش لجام زدند و پس از چند روزی هم به حیاتش خاتمه دادند . تاریخ از این قبیل شیفتگان برای علی بسیار سراغ دارد . این جذبهها اختصاصی به عصری دون عصری ندارد . در تمام اعصار جلوههائی از آن جذبههای نیرومند میبینیم که سخت کارگر افتاده است .
برگرفته از کتاب جاذبه و دافعه علی ع شهید مطهری
کاراتون خیلی خوبه امیدوارم همیشه اینجوری باشه
من زیاد بهتون سر میزنم بیشتر مطلب بزارید
9865
ممنون داداش