پایگاه بچه شیعه

پایگاه بچه شیعه

پایگاه خبر و مذهبی و دانلود بچه شیعه
پایگاه بچه شیعه

پایگاه بچه شیعه

پایگاه خبر و مذهبی و دانلود بچه شیعه

توزیع کتب شیعی و سر بندهای "یا حسین" در نوار غزه!

حماس حواس خود را جمع کند؛

توزیع کتب شیعی و سر بندهای "یا حسین" در نوار غزه! 

یکی دیگر از رسانه های وابسته به سلفی خطاب به حماس نوشت: حفظ دین، از مقاومت در برابر یهودیان مهمتر است! نگذارید "رافضی"ها دین شما را از بین ببرند.
به گزارش شیعه آنلاین، رسانه سلفی های فلسطین با انتشار گزارشی تصویری، از جنبش مقاومت حماس خواست که حواس خود را جمع کند.

در این رسانه وابسته به سلفی های فلسطین، ویدویی منتشر شده که در آن فردی از درون پاکتی کتاب های اعتقادی شیعیان و سربند "یا حسین" بیرون می آورد.

این فرد فلسطینی مدعی است که در جنبش حماس فعالیت می کند و این بسته ها از طرف حزب الله لبنان به گروهک حماس اهداء شده است.

این فرد که به قول خودش "مجاهد" است، خطاب به حزب الله می گوید: و الله شما "رافضی"ها و "صفوی"ها دین ما را عوض نخواهید کرد.

در همین راستا یکی دیگر از رسانه های وابسته به سلفی خطاب به حماس نوشت: حفظ دین، از مقاومت در برابر یهودیان مهمتر است! نگذارید "رافضی"ها دین شما را از بین ببرند.

گفتنی است، این کیلیپ که با هدف جوسازی و جنگ روانی علیه مذهب شیعه و جمهوری اسلامی ایران منتشر شده، در حالی توسط این رسانه سلفی پخش گردیده که زمزمه سفر «خالد مشعل» به ایران طی چند روز اخیر به گوش رسیده است.

فهمیدی کی رو زدی؟!

دعوا شده بود . . .
آقا امیرالمومنین(ع) رسید
گفت: آقای قصاب بذار بره
قصاب گفت: به تو ربطی نداره و دستشو بردبالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع).
آقا سرشو انداخت پایین و رفت.
(زمان خلافت)
مردم ریختند گفتند فهمیدی کی رو زدی؟
قصاب گفت: نه فضولی میکرد زدمش.
گفتند: زدی توی گوش حضرت علی(ع) خلیفه مسلمین.
قصاب ساتور رو برداشت و دستشو قطع کرد وگفت: دستی که بخوره توی صورت علی(ع)
مال من نیست . . .
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
امام زمان(عج) فرمودند:
با هر گناهی که میکنی یه سیلی توی صورت من میزنی ........

داستان کوهنورد

کوهنورد

کوهنوردی می‌‌خواست به قله‌ای بلندی صعود کند. پس از سال‌ها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد، سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد. داشت فکر می‌‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن ! ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟ - نجاتم بده خدای من! - آیا به من ایمان داری؟ - آری. همیشه به تو ایمان داشته‌ام - پس آن طناب دور کمرت را پاره کن! کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بی‌تردید از فراز کیلومترها ارتفاع. گفت: خدایا نمی‌توانم. خدا گفت: آیا به گفته من ایمان نداری؟ کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. نمی‌توانم. روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها دو متر با زمین فاصله داشت....!

نکته: ایمان به خدا، سرآغاز همه ی موفقیت هاست.

گزارش تصویری شب7محرم هیئت ریحانه الحسین

بسم رب الحسین(ع)

گزارش کامل تصویری از مراسم عزاداری شب هفتم محرم در 93/8/9 که در این شب هیئت های 


مذهبی به روضه حضرت علی اصغر(ع) می پردازند و هیئت ریحانه الحسین در غرب تهران با مداحی


 حاج سید مجید بنی فاطمه همچون هیئت های دیگر به عزاداری برای طفل شیرخواره و شش ماهه 


کربلا پرداختند.  ادامه مطلب ...